دیوار دلم
|
|
تو آن اثر حاودانه نقاشی که به من هدیه داد .....
پری از رنگهای ناب .... خطوط و شکستگی های زیبا ....
من تورا قاپ گرفتم .....
بی آنکه از خودت اجازه بگیرم
کوبیدم به دیوار دلم با چها ر میخ .....
نمیشود بردارمت !
هم جای چهار گوشه ات معلوم است هم جای میخها ..... اصرار نکن .... دل من و دیوارش و تو ... چقد بهم میایند ....
|
|
|
|